نگاهی به فیلم «شب، داخلی، دیوار»؛ فرم، شیطنت، جریان
تاریخ انتشار: ۱۷ شهریور ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۹۶۴۰۳۹
«شب، داخلی، دیوار» بالغترین فیلم وحید جلیلوند است که توانسته بدون هیچ حشو و تقلایی، یک فرآیند حرفهای از یک داستان عاشقانه را به تصویر بکشد. فیلمی که به راحتی با مخاطبش ارتباط میگیرد و طی ٢ ساعت، بدون اینکه از ریتم بیفتد، یک چالش را برای مخاطبش، شیرین درآورد.
فرم در سینمای اجتماعی ایران، عنصر مهمی است که متاسفانه در تمامی این سالیان، قربانی محتوا شده و کارگردانان ترجیح دادند تا بهجای ورود به فرمهای کارکردگرایانه و هنری، بیشترین تمرکز خود را بر سوژه و پرداخت محتوایی معطوف کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
متاسفانه این رویکرد در سینمای اجتماعی ایران که طی یک دهه، حداقل دوبار پوستاندازی کرده، به پاشنه آشیلی تبدیل شده که اجازه نداده تا این گونه سینمایی محبوب که در بسیاری از کشورهای صاحب صنعت سینمای جهان، طرفدارانی دارد، به بلوغ برسد.
در همین اشل، آنچه شب، داخلی، دیوار را از سایر آثار فرمیک سینمای ایران متمایز میکند، ضرورتی است که فلاشبکها و فلاشفورواردها برای اثر ایجاب میکنند. در شرایطی که بسیاری از آثار فرمزده، نهایت خلاقیت را در فلاشبک دانسته و فرم را به یک حرکت زیباشناختی در کلیت اثر تقلیل میبخشند، فیلم جلیلوند، بدون هیچ حرکت نمایشی، تنها به منطق درام تکیه کرده و به این قالب از فرم میرسد که به خوبی بر قواره فیلم نشسته و میتواند بهرغم تقدم و تاخر زمانی و واگویه شکسته یک داستان در مقطع 7 ماهه، مخاطب را با خود همراه کند.
این عملکرد، یکی از مزیتهای اصلی فیلم است که داستان با وجود شکست زمانی خود، به ابهام در مخاطب نمیانجامد و یا یک مهندسی درست، میتواند از دل یک بحران و تلاطم روحی، عاشقانه و حدیث نفس انسانی را بیرون بکشد که به خوبی با هر نگاه و زاویهای، قابل مشاهده و لمس است.
شب، داخلی، دیوار با این رویکرد، به تجربهای جدید در سینمای ایران تبدیل شده است که میتواند خود را تا اندازههای یک فیلم کالت در خاطر مخاطبانش، زنده نگهدارد. فیلم با چنین پتانسیلی، در مواردی معدود، شیطنتهایی کرده که اصلا در قواره حرفهای و تکنیکال اثر نمیگنجد. اوج این شیطنتهای ریز را میتوان در سکانس تجمع کارگران مقابل کارخانه و آن شکل برخورد نیروهای امنیتی با آنها تعریف کرد. در ادامه، و آنچه در درون ون اتفاق میافتد، تداوم این مسیری است که شاید فیلم برای نشان دادن و انتقاد از سیستم حاکمیتی، چندان نیاز مبرمی به آن نمیدید و میتوانست با بیانی خفیفتر، چنین منظوری را در مخاطبش القا کند.
اگر هم مشکلی میان مدیریت سینمایی کشور و این فیلم وجود داشته باشد، قطعا به دلیل همین یکی، دو سکانس است و کلیت فیلم بهگونهای نیست که نتواند مجوز بگیرد. ضمن اینکه فیلم به اندازهای، توان تکنیکی دارد که بدون درج این میزان خشونت، میتواند مورد پسند انواع جشنوارههای معتبر خارجی قرار بگیرد بنابراین اینکه در فیلم انسانی و عاشقانه، تا این میزان خشونت و بیمنطقی از سوی نهادهای حاکمیتی دیده شود، عنصر تاملآوری است که سبب شده تا فیلم بهخاطر چیزی که نیاز چندانی به آن ندارد، درگیر حواشی شده و به اقبال خود، حداقل در سیستم اکران داخلی، لطمه بزند.
عنصر تعلیق در کلیت اثر، به شکلی خزنده، ملموس است. همین عنصر سبب میشود تا فیلم در فصول مختلف روایی خود، هیچگاه از ریتم نیفتاده و در تمام اوقات، سرپا بوده و مخاطبش را به ادامه مسیر داستانی ترغیب کند.
مزیتهای فیلم البته به همین موارد ختم نمیشود: فیلم، بهواسطه تکثر فضای داخلی، از یک فیلمبرداری هوشمندانه برخوردار است که مخاطبش را با وجود زمان زیاد، خسته نمیکند. میزانسنها به خوبی بسته شدهاند و سکانسها، با وجود تاریکی اغلب نماها و سیگنالی که یک کاراکتر نابینا به مخاطبش میدهد، دلآزار و خستهکننده نیستند.
فیلم دو بازی چشمگیر دارد. اغراق نیست اگر عنوان کنیم نوید محمدزاده با این نقشآفرینی، وارد حیات نوینی از فعالیتهای خود شده و توانمندیهای دیگری از بازی خود را به تصویر کشیده است. چشمگیرتر از بازی محمدزاده، ظهور دایانا حبیبی است که در نخستین نقشآفرینی حرفهای خود، توانسته تا این میزان مسلط، از پس یک نقش سخت برآمده و خود را به عنوان یک بازیگر کاربلد، به سینمای ایران تحمیل کند. البته که در چنین فیلم مبتنی بر فرم، نقش تدوین نیز بسیار حائز اهمیت است و وقتی کلیت، تا این میزان موفق بوده، نشان میدهد که تدوینگر، کار خود را به درستی انجام داده است.
شب، داخلی، دیوار، به رغم آن ایراد عجیبی که به آن وارد است، میتواند در سینمای ایران، تا اندازههای یک اثر جریانساز بالا بیاید. در سینمای اجتماعی که طی یک دهه اخیر، تنها اصغر فرهادی را به عنوان کنشگر جریانساز میشناخته، حالا جلیلوند، با این اثر میتواند حرفهایی برای گفتن داشته باشد و به تکقطبی فرهادی در سینمای نوین اجتماعی پایان دهد. البته که این فیلم، در نقطه شروع این جریان برای جلیلوند قرار دارد و آثار بعدی او، به درستی تعیین میکنند که آیا این شکل فیلمسازی، تنها یک موج کوتاه و موقتی بوده و یا میتواند به عنوان جریان، به دیگر آثار کارگردانان این گونه نیز تزریق شود.
منبع: خبرگزاری ایرنا برچسب ها: اصغر فرهادی ، ونیز ، وحید جلیلوند ، سینمامنبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: اصغر فرهادی ونیز وحید جلیلوند سینما سینمای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۶۴۰۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاهی به کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان»/ شما خدا را میشناسید؟
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به ۴۰ پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، طرح پرسشها و دغدغههای فکری نوجوانان و پاسخ مناسب به آنها از ملزومات تبلیغی است. در کتاب "خداشناسی قرآنی کودکان" به قلم غلامرضا حیدری ابهری ضمن ارائه مباحثی در نحوه پاسخگویی به سؤالات مذهبی کودکان، 40 پرسش درمورد حقیقت، صفات و کارهای خداوند و شناخت جایگاه مقام و مرتبه خدا در ذهن کودکان ذکر شده و به اختصار با استفاده از آیات و روایات به آنها پاسخ داده شده است. مطالب به صورت روان و متناسب با درک و دریافت و زبان کودکان ارائه شده است. فرزانه زینلی نویسنده و فعال فرهنگی یادداشتی بر این کتاب نوشته و برای انتشار در اختیار خبرگزاری تسنیم قرار داده است که در ادامه میخوانید:
خدا چه شکلیه؟ خدا بچه داره؟ مامانش خدارو دعوا نمیکنه که همیشه بیداره؟! اصلاً خدا کیه؟!
این جور سؤالات را همه ما یا شنیدهایم یا مدتی در کودکی، ذهنمان را مشغول کردهاند. فکرکردن به خدا و بودنش در همه لحظات، برای ذهن کودک ما سخت است؛ کودکی که هنوز دنیا را درست نشناخته، تازه دارد مقدمات زیستن در آن را یاد میگیرد و قواعدش را میشناسد، با تناقضهایی روبرو میشود. همه پرسشهای عجیب و غریب و فلسفی بچهها از همین اختلافهای به ظاهر ساده برایشان شروع میشود و پاسخ این سؤالات برای ما سخت است؛ چون ذهنمان خیلی وقت است که به پذیرفتن عادت کرده و انگار هیچ چیز عجیبی نمیتواند هوشیارش کند.
دفترچه «خاطرات شیطان» دست بچهها افتاددر بین همه مسائلی که برای بچهها سؤال ایجاد میکند، ماهیت خداوند از همه پیچیدهتر است. این موضوع حتی برای بزرگترها هم گاهی جای ابهام دارد چه برسد به کودکی که تازه میخواهد معنای «لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ» را درک کند و بفهمد چطور در دنیایی که خودش میخوابد، مادرش میخوابد، حتی پرندهها و گنجشکها هم میخوابند، موجودی وجود دارد که نمیخواد و به خواب احتیاجی هم ندارد؟ یا کودکی که از لحظات غفلت مادرش برای خرابکاریها استفاده میکند و باور دارد کسی او را نمیبیند، چطوری باید درک کند خدا در همه لحظات او حضور دارد و در عین حال، در تمام لحظات مادرش هم حضور دارد؟ بخشی از این پرسشها به سبب شکل نگرفتن تفکر انتزاعی کودک ایجاد میشود و ممکن است با گذر از این دوره و ورود به دوره دوم نوجوانی، حل بشود، اما پاسخ همین سؤالات میتواند جهانبینی کودک را در موضوع خداشناسی شکل بدهد.
پاسخ به بنیادیترین پرسشها درباره خدا
این دست پرسشها برای والدین نگران کننده است؛ از طرفی اینکه نمیتوانند کودکانشان را قانع کنند و در چشم فرزندشان از مقام «همه چیزدانی» تنزل پیدا میکنند، و از طرف دیگر اینکه بالاخره چه پاسخی باید به بچه داد، اضطراب شدید به آنها وارد میکند. یک راهحل این است که از سرخط شروع کنید؛ یعنی ابتدا خودتان مسئله را حل کنید و بعد، متناسب با فهم و درک کودک، آن را برایش شرح بدهید. اما همیشه راهحل آسانتری هم هست!
کتاب «خداشناسی قرآنی کودکان؛ پاسخ به 40 پرسش کودکان و نوجوانان درباره خدا» یکی از آن راههای آسانی است که میتوان به کمک آن کودکان را قانع کرد. نویسنده در این کتاب، به بنیادیترین پرسشهایی که بین کودکان و نوجوانان مشترک است، پرداخته و به زبان ساده و با تمثیلهایی از زندگی روزمره، آن را برای کودکان قابل درک کرده است. در ابتدای کتاب هم بخشی را برای والدین نوشته و در آن، به لزوم «شنیدن» و چگونگی همدلی با کودکان در پرسشهایشان پرداخته است. غلامرضا حیدری ابهری، نویسنده کتاب، در مقدمه میگوید: «مطالب این کتاب با مطالب کتابهای اعتقادی مرسوم، کاملاً متفاوت است؛ زیرا خداشناسی کودک و نوجوان و پرسشهای او، با خداشناسی بزرگسال و نیازهای فکری این گروه بسیار تفاوت دارد.» نویسنده در بخشهای مختلف این کتاب سعی کرده است با نهایت آرامش، پاسخی قانع کننده برای کودکان آماده کند و حتی میگوید که این پاسخها را ابتدا در اختیار فرزند خودش قرار داده و نظر او را به عنوان یک مخاطب هم سن و سال، پرسیده تا در نهایت، کتاب مناسب حال و هوای کودک و نوجوان باشد.
این کتاب را انتشارات بینالمللی جمال در 140 صفحه منتشر کرده و در کتابنامه رشد آموزش و پرورش نیز معرفی شده است.
انتهای پیام/